عشق آسمانی
عشق آسمانی

عشق آسمانی

فقـــر

روزی مرد ثروتمندی ، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند و قدر موقعیتش را بداند.

آن ها یک شبانه روز را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند .
در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید : نظرت در مورد سفرمان چه بود ؟
پسر پاسخ داد : عالی بود پدر !
پدر پرسید : آیا به زندگی آن ها توجه کردی ؟
پسر پاسخ داد : فکر می کنم !
پدر پرسید : چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟
پسر کمی اندیشید و سپس گفت : فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهار تا .
ما در حیاط مان فانوس های تزئینی داریم و آن ها ستارگان را دارند .
حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آن ها بی انتهاست !
در پایان حرف های پسر ، پدرش مات و مبهوت او را نظاره می کرد .
پسر اضافه کرد : متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعأ چقدر فقیر هستیم

فقر در اوج ثروت

یک بار پدر بسیار ثروتمندی پسرش را به روستا برد تا با طرز زندگی افراد فقیر آنجا آشنا شود ...
آنان دو شبانه روز را در مزرعه ی خانواده ی فقیری گذراندند

در راه برگشت پدر از پسر پرسید: 
- سفر چگونه بود؟
- عالی 
- زندگی مردم فقیر را مشاهده کردی ؟
- بله پدر...
 شکلک های محدثه
ادامه مطلب ...

نگاهش کن...بیچاره

دوچرخه دیده بودم ...
سه چرخه هم دیدم ...
چهار چرخه هم دیدم ...

اما هیچ وقت نمیدانستم که یک چرخه هم وجود دارد!!!

به چشمای معصومش دقت کردی؟
می ترسه همون یه چرخه رو هم که معلوم نیست از کجا پیدا کرده، ازش بگیرن.
گاهی وقت ها باید دردت بیاید تا بفهمی درد چیست ...

وقتی برای بچه هامون آخرین مدلهای دوچرخه رو می خریم و می بریمشون پارک بازی کنن، چقدر به فکر این بچه ها هستیم؟

آقا و خانومی که شبانه روز داری پول خرج بهترین عطرها و لوازم آرایشی می کنی، 
نمیگم به خودت نرس ...
اما نمی تونی یه کمی از این خرجایی که بعضیش واقعا بیهوده است کم کنی و به این دردهای جامعه ت برسی؟

حاجاقا حاج خانومی که هر سال باید حتما عمره ت رو بری، 
من نمیگم زیارت نرو ...
اما چی میشه یه سال بری عمره و یه سال هم هزینه ش رو صرف شاد کردن دل خلق خدا بکنی... ؟
مگه خدا همینو ازت نخواسته؟؟؟