عشق آسمانی
عشق آسمانی

عشق آسمانی

فقر در اوج ثروت

یک بار پدر بسیار ثروتمندی پسرش را به روستا برد تا با طرز زندگی افراد فقیر آنجا آشنا شود ...
آنان دو شبانه روز را در مزرعه ی خانواده ی فقیری گذراندند

در راه برگشت پدر از پسر پرسید: 
- سفر چگونه بود؟
- عالی 
- زندگی مردم فقیر را مشاهده کردی ؟
- بله پدر...
 شکلک های محدثه
 
- چه ازآنان یاد گرفتی؟
- پدر ما یک سگ داریم ولی آنها چهارسگ دارند.
استخر ما تا وسط باغ کشیده شده اما رودخانه ی آنها بی پایان است
چراغ های ما سر تا سر باغ را روشن می کنند اما ستاره ها شبهای آنها را روشن می کنند
ما قطعه زمین کوچکی برای زندگی داریم اما مزارع آنها وسیع است
ما غذاهایمان را می خریم، اما آنها خود غذایشان را پرورش می دهند
دیوار ها و گاو صندوق از اموال ما مراقبت می کنند؛ اما محافظان آنها دوستانشان هستند!

پدر با شنیدن این حرف ها ساکت شد پسر افزود:
پدر ممنونم که به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم....

نظرات 2 + ارسال نظر
مرتضی پنج‌شنبه 23 بهمن 1393 ساعت 10:12

احسنت

خیلی ممنون

منتظر پنج‌شنبه 23 بهمن 1393 ساعت 09:42 http://nooshy.blogfa.com

خیلی عالی بود

ما چقدر فقیر هستیم....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.