عشق آسمانی
عشق آسمانی

عشق آسمانی

عید امسال و فاطمیه

مه در محاق رفت و دل آسمان گرفت
خورشید تیره گشت و زمین و زمان گرفت
ناموس حق چو گشت شهید از جفای خصم
دربارگاه قدس دل عرشیان گرفت
برقی زد و ز ترکش پیر فلک جهید
تیر غمی که سینه ما را نشان گرفت
دانی چه شد چرا که به هم ریخت روزگار
دانی چرا ز غم دل صاحب زمان گرفت
دانی چه سوگواری و اندوه و ماتمی
شور و نشاط و سرخوشی شیعیان گرفت
ز آن لطمه‌ای که بر رخ خیر النساء زدند
آتش ز غصه بر جگر مرتضی زدند
---بند دوم---
عیدی برای مردم صاحب عزا نماند
جز خون دل به ساغر اهل ولا نماند
از آتشی که بر در بیت الشرف زدند
جز اشک غم به دیده خونبار ما نماند
از ضرب در چو پهلوی زهرا شکسته شد
بر شیعیان به غیر غم و ابتلا نماند
از آتشی که کرد بپا غاصب فدک
غیر از نفاق و کینه نشانی بجا نماند
زان لطمه‌ای که بر رخ خیر النساء زدند
آتش ز غصه بر جگر مرتضی زدند
---بند سوم--
جن و ملک ز ماتم زهرا گریستند
کر و بیان عالم بالا گریستند
از خنجری که دشمن حق زد به نخل دین
یاران زخم خورده چو مولا گریستند
وقتی خبر رسید که محسن شهید شد
زین درد و داغ اهل تولا گریستند
آتش ز داغ بر دل اهل ولا فتاد
تا اهل بیت زین غم عظما گریستند
زان لطمه‌ای که بر رخ خیر النساء زدند
آتش ز غصه بر جگر مرتضی زدند ... 
سید محمد حسن صفوی پور(قیصر اصفهانی)

عید ما امسال توام با عزاست
فاطمیه موسم شور و نواست
جابه جای خطه ایران زمین
زین مصیبت خیمه ماتم به پاست
در عزای زهره زهرا بتول
هر کجا رو می‌کنی ماتم‌سراست
عید ما امسال توام با عزاست
فاطمیه موسم شور و نواست
شیعیان رخت عزا در بر کنید
از سرشک دیده دامن‌تر کنید
پا به پای مهدی صاحب زمان
ناله‌ای جانکاه از دل سر کنید
بر عزاداران بود عشرت حرام
خون به جای باده در ساغر کنید
عید ما امسال توام با عزاست
فاطمیه موسم شور و نواست
با عزا توام شده نوروز ما
خیزد از دل ناله‌ی جانسوز ما
در غم زهرای اطهر این زمان
تیره همچون شام گشته روز ما
جای آن دارد که خاکستر شود
عالمی از آه عالم سوز ما
عید ما امسال توام با عزاست
فاطمیه موسم شور و نواست